مبانيانجيل فصل 3: وعده هاي خدا مقدمه | وعده هاي بهشتي | وعده هاي خدا به نوح | وعده هاي خدا به ابراهيم | وعده هاي خدا به داود | پرسشها |
4-3 وعده هاي خدا به ابراهيمانجيلي كه توسط مسيح و فرستادگان به مردم ابلاغ ميشد از نظر زيربنائي با آن چيزي كه ابراهيم درك كرده بود تفاوتي نداشت. خداوند از طريق كتب مقدس "قبل از انجيل به ابراهيم موعظه ميكرد." (غلاطيان 3:8) اين وعده ها به قدري مهم بودند كه پطرس ابلاغيه هاي عمومي انجيل را با استناد به آنها شروع و تمام مي كرد.(اعمال رسولان 3:13.25) اگر ما بتوانيم آنچه را كه به ابراهيم تدريس شد درك نماييم بعداً مي توانيم تصوير اوليهاي از انجيل مسيحيت را مجسم نماييم. نشانه هاي ديگري وجود دارد كه بيانگر اين اصل است كه انجيل چيزي نبوده كه فقط از زمان مسيح آغاز شده باشد: "من و برنابا براي همين به اينجا آمده ايم تا اين پيغام را به شما نيز برسانيم و بگوييم كه خدا عيسي را زنده كرده است اين همان وعده اي است كه خدا به اجداد ما داد و حالا در زمان ما به آن وفا كرده است." (اعمال رسولان 13:32،33) "انجيلي كه وعده اش را از زمانهاي دور توسط انبياء خود(براي مثال ابراهيم در پيدايش 20:7) در كتاب آسماني داده بود" (روميان 1:1،2). "به همين جهت، پيغام انجيل حتي به مردگان يعني به كساني كه به هنگام طوفان نوح مرده اند اعلام شد." (اول پطرس 4:6) يعني مؤمناني كه قبل از قرن اول زندگي كرده اند و مرده اند، پيام انجيل را دريافت كرده بودند. "زيرا همانگونه كه خدا در زمان موسي، به قوم اسرائيل وعده سرزمين موعود را داد، در زمان حاضر نيز به ما اين خبر خوش را داده است كه مي خواهد ما را نجات بخشد." (عبرانيان 4:2) – يعني بني اسرائيل در صحراي سينا وعده هايي كه به ابراهيم داده شده داراي 2 اصل اساسي مي باشند:
در مورد اين وعده ها در عهد جديد صحبت شده و با توجه به سياست ما كه عبارتست از اجازه دادن به كتاب مقدس كه خودش را توضيح دهد دروس هر دو عهد را با هم تركيب مي نماييم تا بتوانيم تصوير كاملي از وعده هايي كه به ابراهيم داده شده بدست بياوريم. اصليت ابراهيم متعلق به اور بود، شهري ثروتمند در عراق امروزي. باستان شناسي مدرن نشان دهنده سطح بالاي تمدني بوده كه مردم اين شهر در زمان ابراهيم به آن دست يافته بودند. در اين شهر سيستم بانكي، خدمات اجتماعي و سازمانهاي مربوطه وجود داشته است. ابراهيم بدون اينكه تصوري از زندگي ديگري داشته باشد در اين شهر مي زيسته و تا جايي كه ما ميدانيم اهل امور دنيوي بوده است. ولي بعد نداي خارق العاده خداوند به وي ميرسد كه حكم ميكند او اين زندگي متجدد را رها كند و سفري را به سرزمين موعود آغاز نمايد. اين كه "كجا" و "چه چيز" دقيقاً مشخص نشده بود. نهايتاً اين سفربه يك مسافرت 1500 مايلي تبديل شد. و اين سرزمين جايي نبود جز كنعان يا همان اسرائيل امروزي. در زمان حيات ابراهيم در مواقعي خداوند در مقابل او ظاهر شده و وعده هايش را تكرار كرده و حتي افزايش داده است. اين وعده ها زيربناي انجيل مسيحيت هستند و بنابراين همان ندايي كه براي ابراهيم آمده براي ما به عنوان مسيحيان واقعي هم صادق است كه مي گويد كه مسائل فاني زندگي را رها كنيد و با باورتان پيش برويد و وعده هاي خداوند را با زيستن براساس كلامش ارزش نهيد. ما به راحتي مي توانيم تصور كنيم كه ابراهيم چگونه در طي سفرش به وعده ها انديشيده است. "ابراهيم نيز به خاطر ايماني كه به خدا داشت، دعوت او را اطاعت كرد و "از اور به سوي سرزمين(كنعان) كه خدا وعده اش را داده بود، به راه افتاد. او بدون آنكه بداند به كجا مي رود، شهر و ديار خود را ترك گفت." (عبرانيان 11:8) در حاليكه ما براي اولين بار وعده هاي خداوند را مرور مي كنيم، احساس مي كنيم كه نمي توانيم بطور دقيق مجسم كنيم كه ملكوت خداوندي كه وعده داده شده چگونه خواهد بود. ولي باور ما به خداوند بايد بدانگونه باشد كه با اشتياق فرمانبري نماييم. ابراهيم يك كولي سرگردان نبود كه كار بهتري از امتحان كردن اين وعده ها نداشته باشد. او متعلق به فرهنگي بود كه از نظر بنيادي تشابه زيادي با زمان ما داشته است. تصميم هاي مشكل و عذاب دهندهاي كه وي با آن روبرو بود مشابه با تصميم گيريهايي هستند كه شايد ما هم هنگام قبول و عمل به وعدههاي خداوند با آن روبرو شويم. نگاه عجيب همكاران و نگاههاي مكارانه همسايهها (او چه مؤمن شده!)... چيزهايي هستند كه ابراهيم هم با آنها مواجه شده است. حتماً انگيزه ابراهيم براي تحمل تمام سختيهايي كه بايد مي كشيده، خيلي قوي بوده است. چرا كه تنها چيزي كه در تمام سالهاي طولاني سفرش به وي انگيزه مي بخشيد، وعدههاي خدا بوده است. او حتماً اين كلمات را حفظ كرده و هنگام سفر درباره معنايي كه برايش داشته فكر مي كرده است. با داشتن ايماني مشابه و عمل كردن به آن ما هم مي توانيم مانند ابراهيم مفتخر شويم و بنام دوست خداوند شناخته شويم(اشعيا 41:8)، معرفت خداوند را كسب كنيم(پيدايش 18:17) و به اميد زندگي ابدي به ملكوت دست يابيم. يك بار ديگر تأكيد مي كنيم كه انجيل مسيح براساس وعده هاي خداوند به ابراهيم پايه گذاري شده است. ما هم براي اينكه بتوانيم ايمان واقعي به پيام مسيحيت را بدست بياوريم، بايد وعده هايي را كه به ابراهيم داده شده بشناسيم. بدون آنها ايمان ما ايمان واقعي نخواهد بود. بنابراين ما بايد با چشماني مشتاق مكرراً صحبتهاي انجام شده بين خداوند و ابراهيم را بخوانيم: سرزمين
در اينجا مي توان مراحل نزول وحي به ابراهيم را مشاهده كرد:
كتب مقدس براي اينكه به ما يادآوري نمايند كه ابراهيم اجراي وعده ها را در زمان حياتش دريافت نكرد از مسير اصلي خود منحرف مي شوند. "حتي وقتي به سرزمين موعود رسيد، مانند يك رهگذر در خيمه ها زندگي مي كرد. اسحاق و يعقوب نيز كه همين وعده را از خدا يافته بودند، مانند او در خيمه ها زندگي خود را سپري مي كردند."(عبرانيان 11:9) وي به صورت يك غريبه در سرزمين زندگي كرد، شايد با همان احساس نهاني ناامني و غريبي كه يك پناهنده سياسي حس مي كند. او با ذريه خودش و در سرزمين خودش به سختي زندگي مي كرد. "وي همراه زادگانش اسحاق و يعقوب (همان كساني كه وعده ها براي آنان تكرار شد) در ايمان و درحاليكه وعده ها را دريافت نكرده بودند همه مردند، اما آنها را از دور ديده، به اميد دريافتشان شاد شدند. آنها اذعان مي داشتند كه اين دنياي زودگذر خانه واقعي ايشان نيست، بلكه در اين دنيا، رهگذر و غريب هستند." (عبرانيان 11:13) در ايات فوق به 4 مرحله زير توجه داشته باشيد: - شناخت وعده ها - همان كاري كه ما در اين مطالعات انجام ميدهيم. - ترغيب شدن بر آنها - اگر ابراهيم هم مي بايست ترغيب شود پس ترغيب ما چقدر طول خواهد كشيد؟ - پذيرفتن آنها - از طريق تعميد به مسيح(غلاطيان 29-3:27) - اعتراف به دنيا از طريق نحوه زندگيمان كه اين دنيا خانه واقعي ما نيست و ما به اميد عصر آينده كه به زمين خواهد آمد زندگي مي كنيم. اگر ما اينها را تحسين كنيم ابراهيم تبديل به قهرمان و الگوي ما مي شود. تشخيص نهائي اينكه انجام وعدهها در آينده صورت مي گيرد براي اين مرد پير و خسته هنگام مرگ همسرش رخ داد. او بايد قسمتي از سرزمين وعده داده شده را مي خريد تا همسرش را در آن دفن نمايد.(اعمال رسولان 7:16) خدا "در آن روز حتي يك وجب از اين زمين را به او نداد. اما به او قول داد كه سرانجام تمام اين سرزمين ازآن او و نسل او خواهد شد." (اعمال رسولان 7:5) ذريه كنوني ابراهيم هم درحاليكه زميني را كه براي زندگي ابدي به آنها وعده داده شده بود مي خرند يا اجاره مي كنند ممكن است حس ناسازگاري نمايند. ولي خداوند به وعده هايش عمل مي كند. روزي ميايد كه ابراهيم و تمام كساني كه به آنها وعده داده شده پاداش خود را مي گيرند. آيات عبرانيان 11:13.39.40 به اينجا ميرسد كه: "اين مردان ايمان، همه مردند بدون آنكه تمام وعده هاي خدا را دريافت كنند، خدا ميخواست كه ايشان منتظر بمانند تا همراه ما به آن بركات بهتري برسند كه او براي ما درنظر گرفته است."(عبرانيان 11:13) بنابراين به تمام مؤمنان واقعي بطور همزمان پاداش داده خواهد شد، يعني در مركب قضاوت و در روز آخر.(دوم تيموتائوس 4:1.8 و متي 34-25:31 و اول پطرس 5:4) و چون براي قضاوت شدن بايد حيات داشت پس ابراهيم و تمام كساني كه آن وعدهها را ميدانستند بايد قبل از روز قضاوت احياء شوند. اگر آنها هنوز وعدههايشان را دريافت نكرده باشند و فقط بعداز احياء و قضاوت و زمان بازگشت مسيح آنها را دريافت كنند، چارهاي نيست جزاينكه قبول كنيم كه امثال ابراهيم درحال حاضر خفتهاند و در انتظار ظهور مسيح ميباشد، با اين حال موزائيكهاي شيشهاي رنگي در كليساها در سراسر اروپا بعنوان نمادي كه نشان ميدهد كه ابراهيم در آسمان مي باشد و درحال تجربه پاداش وعده داده شده به ازاي يك عمر زندگي با ايمان مي باشد، شناخته شده است. هزاران نفر و در طي صدها سال از جلوي اين عكسها گذشته اند و از نظر مذهبي اين نظريات را قبول كرده اند. حال اين سؤال مطرح است كه آيا شما شجاعت پايه ريزي شده براساس كتب مقدس را براي خارج شدن از راه خودتان دارا هستيد؟ ذريه همانطور كه در بخش 2-3 توضيح داده شد وعده ذريه اولاً در مورد مسيح و ثانياً در مورد آنانكه با مسيح پيوستهاند و در نتيجه بعنوان ذريه ابراهيم محسوب مي شوند صدق مي كند:
بازهم ، درك ابراهيم از " ذريه" بطور جلو رونده اي بسط يافت:
توجه داشته باشيد كه ذريه بايد نعماتي را بياورد كه مردم سرزمين بتوانند از آن استفاده نمايند. در كتاب مقدس ايده آمرزش اغلب در رابطه با بخشش گناهان ميباشد. بالاخره اين بزرگترين نعمتي است كه يك خداپرست آرزو خواهد كرد. سپس ما چيزهايي از قبيل "خوشا به حال كسي كه گناهانش آمرزيده شده و خطاهايش بخشيده شده است!" (مزامير 32:1) "پياله بركت" (اول قرنتيان 10:16) ميخوانيم كه جام شرابي را كه نمايانگر خون مسيح است و از طريق آن بخشايش امكان پذير مي باشد توصيف مي نمايد. و البته تنها نواده ابراهيم كه بخشايش گناهان را به دنيا عرضه كرده است مسيح مي باشد و توضيحات عهد جديد در رابطه با وعده هاي خداوند به ابراهيم سند مستحكمي براين اصل مي باشد: "به همين ترتيب، خدا نيز به ابراهيم و به فرزند او وعده هايي داد. توجه داشته باشيد كه خدا نفرمود اين وعدهها را به فرزندان او خواهم داد، كه منظور يهوديان باشد؛ بلكه فرمود كه وعده ها را به فرزند او اعطا خواهد كرد، كه منظور عيسيمسيح است." (غلاطيان 3:16) "... و خدا به شما نيز مانند اجدادتان وعده داده است كه تمام مردم روي زمين را بوسيله نسل ابراهيم بركت دهد. اين همان وعده اي است كه خدا به ابراهيم داد. از اين جهت خدا خدمتگزار خود را اول از همه نزد شما، بني اسرائيل، فرستاد تا شما را از راههاي گناهآلودتان بازگرداند و به اين وسيله به شما بركت دهد. " (اعمال رسولان 3:25،26) توجه داشته باشيد كه پطرس چگونه پيدايش 22:18 را توضيح و تفسير مي كند: ذريه = مسيح نعمت (آمرزش) = بخشايش گناهان وعده اينكه مسيح، يا همان ذريه، بر تمام دشمنانش غلبه خواهد كرد اگر در رابطه با پيروزي برگناه وي مطالعه شود بيشتر معنا پيدا خواهد كرد چرا كه گناه بزرگترين دشمن بندگان خدا و در نتيجه مسيح ميباشد. ملحق شدن به ذريه اينك بايد روشن شده باشد كه عناصر اساسي انجيل مسيحيت توسط ابراهيم درك شده بوده است. ولي اين وعده هاي حياتي به ابراهيم و ذريهاش مسيح داده شده بوده، پس بقيه چي؟ حتي فرزندان فيزيكي ابراهيم هم بطور خودكار قسمتي از آن ذريه خاص نخواهند شد.(يوحنا 8:39 و روميان 9:7) ما بايد به گونه اي به صورت بخش محرم از مسيح درآييم تا در وعده هايي كه به ذريه داده شده سهيم شويم.(روميان 5-6:3) كه از طريق تعميد در مسيح ميسر ميباشد. ما اكثراً مي خوانيم كه تعميد در نام وي انجام مي گيرد. (روميان 2:38 و 8:16 و 10:48 و 19:5) غلاطيان 29-3:27 اين نكته را به بهترين نحو توصيف ميكند: "و همه كه تعميد گرفتهايم، جزئي از وجود مسيح شدهايم و مسيح را پوشيدهايم. ديگر فرقي نميكند كه يهودي باشيم يا غيريهودي، غلام باشيم يا آزاد، مرد باشيم يا زن، زيرا همه ما مسيحيان در عيسي مسيح يكي هستيم، و اكنون كه از آن مسيح شدهايم، فرزندان واقعي ابراهيم ميباشيم و در نتيجه تمام وعدههايي را كه خدا به ابراهيم داد، به ما نيز تعلق مي گيرد."(غلاطيان 29-3:27) - وعده حيات ابدي در زمين از طريق دريافت " نعمت " بخشايش از طريق مسيح. از طريق تعميد ، يا همان ذريه، است كه ما در وعده هايي كه به وي داده شده سهيم مي شويم و بدينگونه است كه آيه روميان 8:17 ما را " وارثان مشترك با مسيح" ميخواند. به ياد داشته باشيد كه آمرزش به تمام مردم و در تمام نقاط زمين و از طريق ذريه تعلق مي گيرد و ذريه بايد تبديل به گروهي وسيع از مردم ميشد، مانند ماسه سواحل و ستارگان آسمان. و اين را به دنبال دارد كه آنها اول بايد آمرزش را دريافت كنند تا بتوانند قسمتي از ذريه شوند. بنابراين يك ذريه واحد از نظر خداوند يك نسل مي باشد. ( به معناي تمام مردم،مزامير 22:30) ما مي توانيم دو نوع وعدهاي را كه خداوند به ابراهيم داد مرور نماييم. (1) سرزمين ابراهيم و ذريهاش، مسيح و آنانكه مسيح آنها را در بردارد سرزمين كنعان را به ارث خواهند برد و بعد تمام زمين را خواهند گرفت و تا ابد آنجا زندگي خواهند كرد. آنها اين وعده را در اين زندگي دريافت نخواهند كرد ولي در روز آخر و هنگاميكه مسيح باز مي گردد به آن خواهند رسيد. (2) ذريه دريه اساساً مسيح بوده و از طريق وي گناهان (دشمنان) بشر از بين ميروند تا نعمت بخشايش در دسترس تمام جهانيان قرار بگيرند. از طريق تعميد به نام مسيح ما قسمتي از ذريه مي شويم. اين دو موضوع در موعظههاي عهد جديد هم مطرح شده و تعجب آور نيست كه اينگونه ثبت شده كه اغلب مردم هنگاميكه اين تعليمات را ميگرفتند، تعميد مي شدند. چرا كه تعميد راهي براي دريافت اين وعدهها بوده و هست. ما حالا مي توانيم بفهميم كه پولس بعنوان پيرمردي كه با مرگ روبرو شده بود چگونه اميدش را بعنوان "اميد اسرائيل " توصيف مي كرد.(اعمال رسولان 28:20) توجه داشته باشيد كه اميد واقعي مسيحيت همان اميد اوليه يهوديها مي باشد. گفته مسيح كه " رستگاري از يهوديها ميباشد "(يوحنا 4:22) بايد به لزوم تبديل شدن به يهوديهاي روحاني براي استفاده بردن از وعده هاي رستگاري از طريق مسيح كه به پدران يهودي او نويد داده شده است، نسبت داده شود. ما مي خوانيم كه مسيحيان اوليه درباره موارد زير موعظه كرده اند: 1- "مسائل مربوط به ملكوت خداوند و 2- نام عيسي مسيح ".(اعمال رسولان 8:12) اين دو مطلب تحت عناويني نسبتاً مختلف به ابراهيم هم توضيح داده شده است: 1- وعدههاي سرزمين 2- وعدههاي ذريه. در مطالب بالا توجه كنيد كه "مسائل" (جمع) در رابطه با ملكوت و عيسي بعنوان "عيسي موعظه كننده"(اعمال رسولان 8:5 رجوع به آيه 12) آمده است. اغلب اوقات اين آيه بصورت "عيسي شما را دوست دارد " تعبير مي شود. فقط كافيست بگوييد كه باور داشتيد كه وي براي شما مرده تا رها شويد! ولي واژه "مسيح" به وضوح بيان كننده تدريس مواردي در مورد وي و ملكوت درحال ظهورش مي باشد. بشارت در مورد اين ملكوت كه به ابراهيم موعظه شده بود در موعظه هاي اوليه انجيل نقش بزرگي را ايفاء مي كرده است. در كورينت، پولس "به مدت سه ماه به عبادتگاه يهود مي رفت و با شجاعت پيغام انجيل را اعلام مي كرد." (اعمال رسولان 19:8) ؛ در افسس او در مورد "ملكوت خدا"(اعمال رسولان 20:25) موعظه ميكرد و آخرين صحبتهايش در رم هم به همين گونه بوده است: "پولس در باره ملكوت خدا و عيسيمسيح براي ايشان صحبت كرد... از پنج كتاب موسي... و كتب پيامبران." (اعمال رسولان 28:23،31) اينكه آنقدر موضوع براي صحبت كردن در مورد آن بوده، نشان ميدهد كه پيغام اصلي انجيل در مورد ملكوت و مسيح فقط اين نبوده كه انسان جمله "مسيح را باور داشته باشيد" را به زبان بياورد. وحي خداوند به ابراهيم خيلي مفصل تراز اين بوده و وعده هايي كه به وي داده شده اساس انجيل مسيحيت واقعي ميباشد. ما نشان دادهايم كه تعميد به نام مسيح، ما را قسمتي از ذريه مي كند و در نتيجه مي توانيم در وعدهها سهيم باشيم(غلاطيان 29-3:27)، ولي تعميد به تنهايي براي بدست آوردن رستگاري وعده داده شده، كافي نمي باشد. ما بايد در ذريه و در مسيحيت بمانيم تا بتوانيم در وعدههايي كه به ذريه داده شده سهيم باشيم. بنابراين تعميد فقط آغاز راه است، ما با تعميد وارد مسابقهاي ميشويم كه بعد بايد شروع به دويدن كنيم. فراموش نكنيد كه فقط ذريه ابراهيم بودن بدين معنا نيست كه خداوند ما را قبول كرده است. اسرائيلي ها هم به نحوي ذريه ابراهيم هستند، ولي اين بدان معنا نيست كه مي توانند بدون تعميد و تسليم زندگي خود در راه مسيح و ابراهيم رهايي يابند.(روميان 9:7.8 و 4:13.14) عيسي به يهودي ها گفت: "بلي، مي دانم كه شما فرزندان ابراهيم هستيد. با اين وجود، بعضي از شما مي خواهيد مرا بكشيد، چون در دل شما جايي براي پيام من پيد ا نمي شود... هرچه از پدر خود آموختهايد انجام دهيد." (يوحنا 8:37،39) كه مي بايست با ايمان به خداوند و مسيح، ذريه وعده داده شده، زندگي ميكرد.(يوحنا 6:29) "ذريه" بايد مشخصات پيشينيانش را دارا باشد. اگر ما بخواهيم ذريه واقعي ابراهيم باشيم نه تنها بايد تعميد شويم بلكه ايمان واقعي به وعدههاي خداوند، درست مانند خود وي، داشته باشيم. براي همين است كه او را به نام "پدر كساني كه به خدا ايمان دارند و نجات يافته اند... كساني كه پا در راه ايمان وي گذاشتند." (روميان 4:11،12) مي خوانند. "از اينجا به اين نكته پي ميبريم كه در نظر خدا، فقط ايمان ما مطرح است.(به معناي از ته دل باور كردن) در نتيجه، فرزندان واقعي ابراهيم آنهايي هستند كه به خدا ايمان حقيقي دارند."(غلاطيان 3:7) ايمان واقعي بايد از طريق نوعي عمل نشان داده شود در غيراينصورت از نظر خدا ايمان نيست (يعقوب 2:17). ما ايمان به اين وعدهها را كه مطالعه كرديم در اولين مرحله از طريق تعميد نمايش ميدهيم كه بتوانيم آنها را به شخص خود تعميم دهيم (غلاطيان 19-3:27) پس آيا شما واقعاً به وعده هاي خداوند ايمان داريد؟ اين سؤالي است كه ما بايد مكرراً در تمام طول زندگيمان از خود بپرسيم. ميثاق پيمان قديم و جديدبايد تا الان مشخص باشد كه وعدههاي خداوند به ابراهيم انجيل مسيح را بيان مي كنند. ديگر وعدههاي اساسي خداوند آنهايي است كه به يهوديان و بصورت قوانين موسي ارائه ميگردد، به آنها از نظر جسماني در اين حيات لطف ارزاني مي شود. (تثنيه 28) هيچ وعده حيات ابدي بطور مستقيم در اين سري وعدهها يا "پيمان" وجود نداشته است. پس ما مي بينيم كه دو سري وعده داده شده است: 1) به ابراهيم و ذريه وي، وعده بخشايش و حيات ابدي در ملكوت خداوندي بعداز ظهور مجدد مسيح. اين وعده در آسمان و به داود نيز داده شده بود. 2) به مردم يهودي در زمان موسي وعده صلح و شادي در زندگي كنوني در صورت فرمانبري آنها از قوانيني كه خداوند به موسي داده بود. خداوند به ابراهيم وعده آمرزش و زندگي ابدي در ملكوت را داده بود ولي اين فقط از طريق قرباني شدن مسيح عملي بود. ما خوانديم كه مرگ مسيح روي صليب به همين دليل وعدههاي خداوند به ابراهيم را تأييد مي كند (غلاطيان 3:17 و روميان 15:8 و دانيال 9:27 و دوم قرنتيان 1:20) بخاطر همين خون وي را " خون عهد جديد" (متي 26:28) ناميده اند. و ما بايد به ياد داشته باشيم كه مسيح به ما گفته كه بطور مداوم جام شراب را، كه نماد خون وي است، بنوشيم تا ياد اين وعده ها باشيم. (به اول قرنتيان 11:25 نگاه كنيد) "اين پياله نشاندهنده پيمان تازه خداست كه با خون من مهر ميشود."(لوقا 22:20) اگر اين مسائل را درك نكنيم "شكستن نان" به ياد مسيح و اعمالش هيچ فايده اي ندارد. قرباني شدن مسيح بخشايش و زندگي ابدي در ملكوت را امكان پذير ساخت و بنابراين ابراهيم از بابت وعده ها مطمئن شد. او " تضميني براي عهد وپيمان بهتر"(عبرانيان 7:22) بود. آيه عبرانيان 10:9 در مورد اين اصل صحبت مي كند كه مسيح " اولين پيمان را برداشت تا بتوانددومين را پايه گذاري نمايد." اين نشان ميدهد كه هنگاميكه مسيح وعده هاي خداوند به ابراهيم را تأييد كرد او به سراغ پيمان ديگر يا همان وعده هايي كه از طريق موسي داده شده بود رفت. آيهها درباره تأييد يك پيمان جديد بواسطه مرگ مسيح صحبت ميكردند و اين نشان ميدهد كه يك پيمان قديمي بوده كه وي آن را گذرانده است. (عبرانيان 8:13) اين بدان معناست كه اگرچه پيمان مربوط به مسيح اول آمد، ولي تا زمان مرگش بطور كامل اعمال نشده بود و براي همين آن را پيمان "جديد" ناميده اند. نيت پيمان "قديم" كه از طريق موسي اعمال شده بود نشان دادن كارهاي مسيح و نمايان ساختن اهميت ايمانش به وعدههاي مربوط به مسيح بوده است. (غلاطيان 3:19.213) و از طرف ديگر ايمان به مسيح واقعيت قوانيني را كه به موسي داده شده تأييد ميكند. (روميان 3:31) پولس بطور ماهرانه اينها را جمع مي كند: "اجازه بدهيد اين مطلب را طور ديگري شرح دهم: احكام الهي همچون اللهي بود كه از ما مراقبت مي كرد تا زماني كه مسيح بيايد و ما را از راه ايمان، مقبول خدا سازد." (غلاطيان 3:24)" به اين منظور است كه قوانين موسي حفظ شده و مطالعه آن براي ما سودمند ميباشد. درك اين مطالب در نگاه اول آسان نيست. ما مي توانيم مطالب را بصورت ذيل خلاصه نماييم: - وعده هايي در رابطه با مسيح كه خداوند به ابراهيم داده – پيمان جديد - وعده هايي كه خداوند به اسرائيل داده كه با قوانيني كه به موسي داده شده است پيوند دارد – پيمان قديم - مرگ مسيح. پيمان قديم خاتمه يافته است. (كولسيان 17-2:14) پيمان جديد پياده شده است. به همين دليل مسائلي از قبيل عشريه، اجراي مقررات سبت و از اين قبيل كه جزئي از پيمان قديم بودند ديگر الزامي ندارند – به مطالعات 5-9 مراجعه شود. پيمان جديد هنگامي كه اسرائيل توبه كند و مسيح را قبول نمايد انجام خواهدگرفت (ارميا 31:31.32 و روميان 9:26.27 و حزقيال 16:62 و 37:26) البته هر يهوديي كه اين كار را بكند و به نام مسيح تعميد شود مي تواند فوراً وارد پيمان جديد شود (كه در آن تفاوتي بين يهودي و غير كليمي و مسيحي وجود ندارد – غلاطيان 29-3:27) رعايت واقعي اين مسائل باعث مي شود كه ما متوجه حقيقي بودن وعدههاي خداوند را شويم. افراد بدبين بطور ناعادلانه اي موعظهكنندگان مسيحي اوليه را به عدم ابلاغ پيامهاي مثبت متهم كرده بودند. پولس گفت كه بخاطر تأييد وعدههاي خداوند از طريق مرگ مسيح اميدي كه آنها از آن صحبت مي كنند يك مسئله شك برانگيز نبوده بلكه امري كاملا حتمي بوده است. "حال ممكن است بپرسيد كه چرا تصميم خدا را عوض كردم. آيا دو دل بودم يا همانند بسياري از مردم اين دنيا شده ام كه وقتي كه مي گويند بلي منظورشان نه است؟ نه، چنين نيست. آن خدايي كه سخنانش راست و قابل اعتماد مي باشد، شاهد است كه سخنان ما نيز قابل اعتماد مي باشد و وقتي مي گوييم بلي منظورمان همان بلي است. زيرا فرزند خدا، عيسيمسيح، كسي نيست كه وقتي مي گويد بلي منظورش نه باشد، بلكه همواره هرچه مي گويد، همان را انجام مي دهد؛ و پيغام و موعظه ما يعني من و سلوانوس و تيموتاموس، درباره يك چنين كسي بود. اوست كه تمام وعده هاي خدا را، هرچند كه بسيار باشند، عملي مي سازد، و ما نيز همه جا اعلام كرده ايم كه او چقدر نسبت به وعده هايش امين و وفادار است، تا او جلال يابد." (دوم قرنتيان 20-1:17) قطعاً اين گفته ايده "خوب ، قاعدتاً مقداري واقعيت بايد در تمام اين وجود داشته باشد" را خراب ميكند؟ |