مبانيانجيل فصل 3: وعده هاي خدا مقدمه | وعده هاي بهشتي | وعده هاي خدا به نوح | وعده هاي خدا به ابراهيم | وعده هاي خدا به داود | پرسشها |
3-3 وعده هاي خدا به نوحبا پيشرفت تاريخ بشريت پس از آدم و حوا انسان به طور روزافزوني شرور گشت. همه چيز به مرحلهاي رسيد و تمدن بقدري از نظر اخلاقي آشفته شده بود كه خداوند تصميم گرفت تمام آن نظام را به غير از نوح و خانواده اش، از بين ببرد. به نوح دستور داده شد كه كشتياي بسازد و نماينده اي از هر حيوان روي آن بگذارد تا هنگاميكه دنيا بواسطه سيل از بين ميرود آنها زنده بمانند. البته دلايل علمي زيادي وجود دارد كه علاوه بر گفته هاي كتب مقدس نشان ميدهد كه اين سيل واقعاً اتفاق افتاده است. توجه داشته باشيد كه زمين (اين كره واقعي) به كلي از بين نرفت و فقط نظام شرور برقرار در زمين از بين رفت: "همه جانداران روي زمين يعني حيوانات اهل و وحشي، خزندگان و پرندگان با آدميان هلاك شدند." (پيدايش 7:22) مسيح (متي 24:37) و پطرس (دوم پطرس 12-3:6) هردو داوري نازل شده بر دنياي نوح را مشابه با آنچه كه هنگام ظهور دوم مسيح رخ خواهد داد ديدند. بنابراين شرارت انسان در زمان نوح مطابق با دنياي كنوني ما مي باشد كه قرار است با بازگشت مسيح مجازات شود. بخاطر گناهكاري شرمآور انسان و برنامه خود ويرانگريي كه در دنيا شروع شده، اين باور حتي در بين مسيحيان پديدار شده است كه اين زمين از بين خواهد رفت. اين عقيده بطور واضح نشان دهنده عدم احترام به اين پيام كتاب مقدس است كه: خداوند دائماً در فكر اتفاقات اين كره است و بزودي مسيح باز ميگردد كه ملكوت خداوندي را روي اين زمين برپا نمايد. اگر به انسان اجازه داده شود كه اين كره را از بين ببرد پس اين وعده ها را نمي توان عملي كرد. شواهد قابل توجهي مبين اين امر است كه ملكوت خداوندي بر زمين برپا خواهد شد كه در مطالعات 7-4 و 5 ذكر شده است. فعلاً آيه هاي ذيل سنديت كافي بر عدم تخريب زمين و منظومه شمسي را در بر دارند: "در آنجا خانه مقدس خود را مانند كوههاي محكم و پابرجاي دنيا، جاودانه برپا نمود." (مزامير 78:69). " ذريه ها يكي پس از ديگري مي آيند و مي روند، ولي دنيا همچان باقي است." (جامعه 1:4) "آفتاب و ماه... ستارگان درخشان... آسمانها... او همه را تا ابد برجايشان ثابت نموده است و آنچه او ثابت نموده است هرگز تغيير نخواهد كرد." (مزامير 6-148:3) "هيچ بدي و گزندي در كوه مقدس خدا وجود نخواهد داشت، زيرا همانگونه كه دريا از آب پر است، همچنان جهان از شناخت خداوند پر خواهد شد." (اشعيا 11:9 و اعداد 14:21) اين باور مشكل است، چرا كه اگر خداوند اجازه بدهد كه زمين خود ويراني نمايد پس وعده انجام نگرفته است. "خداوند آسمانها و زمين را آفريده و آنها را استوار نموده است. او جهان را بيهوده نيافريده، بلكه براي سكونت و زندگي آن را ساخته است." (اشعيا 45:18) در نتيجه اگر خدا فقط زمين را آفريد كه ويران شدن آن را بنگرد پس كارهاي وي عبث بوده است. ولي خداوند همه اينها را در كتاب پيدايش به نوح وعده داده بود. شايد نوح هنگاميكه زندگي مجددش را در دنياي جديدي كه براثر سيل درست شده بود آغاز كرد مي ترسيد كه يك نابودي كلي ديگري هم در پيش باشد. شايد هر بار كه باران مي گرفته اين فكر از ذهنش مي گذشته است. و بعد خداوند يك سري وعده داد كه اين اتفاق دوباره رخ نخواهد داد: "من با شما و با ذريههاي آينده شما و حتي با تمام حيوانات، پرندگان و خزندگان عهد مي بندم كه بعداز اين هرگز موجودات زنده را بوسيله طوفان هلاك نكنم(به كلمه "من" توجه كنيد- بسيار جاي تعجب است كه خدا به انسان فناپذير قول ميدهد!) و زمين را نيز ديگر بر اثر طوفان خراب ننمايم. اين است نشان عهد جاوداني من." (پيدايش 12-9:9) اين وعده ها بواسطه رنگين كمان تأييد شدند: "وقتي ابرها را بالاي زمين بگسترانم و رنگينكمان ديده شود، آنگاه قولي را كه به شما و تمام جانداران دادهام به ياد خواهم آورد و ديگر هرگز تمام موجودات زنده بوسيله طوفان هلاك نخواهند شد. آري، رنگينكمان نشانه عهد من است با تمام موجودات زنده روي زمين." (پيدايش 17-9:13) از آنجاييكه اين وعده ها بين خداوند، مردم و جانوران زمين ابدي هستند اين امر را كه زمين بايد انسانها و حيواناتي داشته باشد كه تا ابد روي آن زندگي كنند به دنبال دارد: اين موضوع به خودي خود اثباتي است براينكه ملكوت خداوند بر زمين برپا خواهد شد و نه در بهشت. بنابراين وعده هايي كه به نوح داده شده اساس انجيل ملكوت است و نشان ميدهد كه توجه خداوند چگونه برزمين متمركز شده و چگونه وي يك نيت ابدي نسبت به آن دارد. خداوند حتي در غضب هم رحم را فراموش نمي كند(عبرانيان 3:2) و عشق وي همچنين است كه حتي براي حيوانات هم اهميت قائل مي باشد.(اول قرنتيان 9:9 رجوع به يونس 4:11) |